چکیده
در این مقاله با بررسی «رابطهی اخلاق دینی و انسجام اسلامی» میخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم: آیا اخلاق دینی مبتنی بر انسجام اسلامی است؟ درخاتمه، این فرضیه را اثبات میکنیم.
فصل اول
1 . کلید واژهها
الف ـ انسجام اسلامی
انسجام اسلامی به معنای اتحاد، یکپارچگی، برادری، صمیمت، دوستی، همزیستی، عدم نزاع و دوری از تفرقه همهی مسلمانان است. فرق انسجام اسلامی با اتحاد اسلامی این است که اتحاد به تعاملهای داخلی توجه میکند؛ درحالیکه انسجام اسلامی به یکپارچگی مسلمانان دربرابر قدرتهای غیراسلامی نیز اشاره میکند.
ب ـ اخلاق دینی
در این مقاله، اخلاق دینی بهمعنای آداب زندگی، معاشرت و تعامل با دیگران است، از دیدگاه امامان معصوم (علیهمالسلام). اخلاق دینی به امرها و نهیهای ائمه و پیشوایان دینی گفته میشود که کاربرد دوگانهی دنیوی و اخروی دارند.
ج ـ امامان معصوم (علیهمالسلام)
در این مقاله، با بیان دیدگاههای تربیتی و حدیثهای اجتماعی ائمه (علیهمالسلام) تأثیر آنها را در انسجام اسلامی بررسی میکنیم. حدیثهایی که از منبعهای اهلسنت نقل میشود برای تأیید دیدگاه شیعه است. اگر اهل شیعه و اهل سنت دربارهی موضوعی توافق داشته باشند، زمینهی اتحاد بیشتری در آن موضوع فراهم میشود که میتواند عاملی باشد برای انسجام اسلامی.
2 ـ انسجام اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری
موضوع اتحاد مسلمانان سالهاست مطرح شده است و علما و سردمداران جهان اسلام بر آن تأکید کردهاند؛ اما طراحی شکل جدید نظریهی «انسجام اسلامی» کار رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده است. ایشان در پیام نوروزی، سال 1386 را سال «اتّحاد ملی و انسجام اسلامی» نامیدند. ایشان باتوجهبه مقتضیات امروز جهان اسلام و با درنظرگرفتن فتنههای استکبار جهانی، راه مقابله با توطئههای دشمنان را انسجام اسلامی در سطح بینالملل بیان کردند. رهبر انقلاب اسلامی معتقد است که علمای جهان اسلام باید منشور انسجام اسلامی را تنظیم و آن را به مسلمان و پیروان مذهبهای اسلامی عرضه کنند. ایشان دراینباره میفرمایند:
«منشوری تهیه کنند تا فلان آدم کجفهم متعصب وابسته به این یا فلان یا آن فرقهی اسلامی نتواند آزادانه جماعت کثیری از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند، تکفیر کند».
رهبر مسلمانان جهان بحثهای علمی و نظریهپردازیهای متخصصان اسلامی را لازمهی پیشرفت علم و دانش میدانند و به علما توصیه میکنند:
«خواص بین خودشان بحثهای علمی را بکنند؛ اما به مردم نکشانند. دلها را نسبت به یکدیگر چرکین نکنند، دشمنیها را زیاد نکنند».[1]
3 ـ ضرورت انسجام اسلامی
یکی از ویژگیهای دنیای امروز این است که فرهنگها در تعامل با هم قرار گرفتهاند و عصر آزادی اطلاعات و دانش است. همهی انسانها به دانش و باورهای دیگران دسترسی دارند و مشتاق پذیرش باورهای صحیح هستند. به همین دلیل است که اسلام، در قرن اخیر، نفوذ حیرتآوری پیدا کرده است و جوانان جویای معنویت را به خود جذب کرده است. در این میان، دشمنان اسلام احساس خطر کردهاند و سعی دارند بااستفادهاز هر ابزاری مانع نفوذ و گسترش اسلام شوند. یکی از ابزار دشمنان اسلام بهوجودآوردن اختلاف میان مسلمانان است.
الف ـ حفظ اسلام
حفظ اسلام یکی از ضرورتهایی است که بر هر امر دیگری تقدم دارد. بهدلیل فتنههای مختلف و متعدد جهانخواران، امروزه به اصل دین اسلام حمله میشود؛ بنابراین بر همهی مسلمانان واجب است تا با حربهی انسجام اسلامی توطئهی دشمنان را خنثی کنند.
ب ـ سفارش اصول
کتاب، سنت و عقل از اصول اسلامی است. یکی از موردهایی که این اصول بر آن تأکید میکنند انسجام اسلامی است. هر محقق و فرد صاحب بصیرتی، با مراجعه به اصول، متوجه میشود که انسجام اسلامی وظیفهی هر مسلمان است.
قرآن
قرآن کریم معتبرترین منبع اسلامی است و همهی مذهبهای اسلامی دربارهی آن توافق دارند. مسلمانان باید به هرآنچه خداوند در قرآن کریم دستور داده است بدون شک تن دهند. انسجام اسلامی و دوری از تفرقه و تشتت یکی از موضوعهایی است که قرآن کریم بر آن تأکید کرده است. برای نمونه:
1 . «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»، همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید.[2]
2 . «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»، مؤمنان با هم برادرند.[3]
3 . «شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ»، از [احکام] دین آنچه را که به نوح دربارهی آن سفارش کرد براى شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحى کردیم و آنچه را که دربارهی آن به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقه اندازى مکنید.[4]
عقل
یکی دیگر از منبعهای دینی عقل است که بر انسجام اسلامی تأکید دارد. عقل میگوید اگر بین مسلمانان تفرقه باشد، دشمنان اسلام از این طریق نفوذ میکنند و دینشان را از آنان میگیرند؛ بنابراین برای حفظ دین باید به اشتراکهای اسلامی روی آورد و هوشیارانه با توطئههای دشمنان مقابله کرد.
امامان معصوم (علیهمالسلام)
پیشوایان دینی ما همیشه بر انسجام و اتحاد اسلامی تأکید کردهاند. از زمان پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تا دوران ائمهی دوازدهگانهی شیعه، وحدت اسلامی همیشه برای حفظ کیان دین ضروری بوده است. سخنان بزگان شیعه و سنیگویای این واقعیت است که همهی بزرگان دین بر اتحاد مسلمانان تأکید کردهاند. برایاینکه از اهمیت انسجام اسلامی در دیدگاه امامان معصوم (علیهمالسلام) مطلع شویم، به تعدادی از روایتها اشاره میکنیم:
منبعهای شیعه
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند:
«صَدَقَةٌ یُحِبُّهَا اللَّهُ إِصْلَاحٌ بَیْنَ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَقْرِیبٌ إِذَا تَبَاعَدُوا»، یکی از صدقههایی که خدا دوست دارد، اصلاح بین مردم در هنگام فساد و نزدیکی آنها در هنگام جدایی است.[5]
منبعهای سنی
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودهاند:
« لَا تَقَاطَعُوا وَ لَا تَدَابَرُوا »، ارتباطات خود را قطع نکنید و به همدیگر پشت ننمائید.[6]
«لَا یَحِلُّ لِلْمُسلمِ أَنْ یَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلَاثٍ»، جایز نیست مسلمانی بیش از سه روز با برادر مسلمان خود جدایی داشته باشد.[7]
«من هَجْرُ الرَّجُلِ أَخَاهُ سَنَةً کَسَفْکِ دَمِهِ»، کسی که با برادر مسلمان خود یک سال قطع رابطه کند، مثل آن است که او را کشته است.[8]
«أَنَا زَعِیمُ بَیْتٍ فِی أَعْلَى الْجَنَّةِ وَ بَیْتٍ فِی وَسَطِ الْجَنَّةِ وَ بَیْتٍ فِی رِیَاضِ الْجَنَّةِ لِمَنْ تَرَکَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کَانَ مُحِقّاً»، من خانه را در بهشت ضمانت میکنم برای کسی که از دعوا اجتناب کند ولو آن که حق با او باشد».[9]
4 ـ سابقهی فعالیتهای انسجامی
بهطورقطع، اولین بنیانگذار انسجام اسلامی پیامبر بزرگوار اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بوده است و پس از او ائمهی طاهر(علیهمالسلام)؛ اما در دوران معاصر میتوان این افراد و گروهها را در زمرهی پیشکسوتان انسجام اسلامی قرار داد:
1 ـ شیخ شلتوت و دانشگاه الازهر، با تأسیس مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی؛
2 ـ آیهاللّه بروجردی و حوزهی علمیهی قم، با کمک به تأسیس مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی؛
3 ـ روشنفکران، علما و افراد سیاسی جهان اسلام که تلاشهای زیادی برای متحدکردن مسلمانان کردند؛ مانند سید جمالالدین اسدآبادی، سید قطب، علامه اقبال لاهوری، استاد مرتضی مطهری و... ؛
4 ـ انقلاب اسلامی ایران و رهبر عالیقدر آن حضرت امام خمینی (رحمهالله).
جمهوری اسلامی ایران تنها دولتی است که بهطوررسمی و از همان ابتدای تأسیس ایدهی انسجام امت مسلمان درمقابل دنیای کفر را مطرح کرد. در ادامهی همین باور است که رهبر بزرگوار انقلاب سال 1386 را سال «اتّحاد ملی و انسجام اسلامی» نامید.
فصل دوم
انسجام اسلامی در عصر امامان معصوم (علیهمالسلام)
الف ـ جریانهای سیاسی عصر ائمهی معصوم (علیهمالسلام)
با مراجعه به تاریخ صدر اسلام، به جریانها و گروههایی برمیخوریم که تفرقهی بین آنها تهدیدی بود برای اصل دین اسلام و لازم بود بین این جریانها اتحاد و انسجام برقرار شود. برخی از این جریانها عبارتند از:
1 ـ وجود قبیلههای متعدد در زمان پیغمبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که بین آنها اختلاف بود؛
2 ـ اختلافهای قدیمی بین دو قبیلهی مسلمان اوس و خزرج در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛
3 ـ جناحبندی مهاجران و انصار در مدینه؛
4 ـ جناحبندی بین بنیامیه و بنیهاشم در مدینه و مکه؛
5 ـ وجود جریان بنیعباس و بنیهاشم؛
6 ـ نزاع بر سرخلافت اسلامی و وصیتهای بعد از پیغمبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم).
ب ـ تعبیرهای ائمه (علیهمالسلام) از جریانهای سیاسی مخالف
یکی از ویژگیهای ائمهی معصوم (علیهمالسلام) این است که با حفظ ادب از مخالفان خود یاد میکردند. آنان مخالف تفکر انحرافی معارضان خود بودند و با آن مبارزه میکردند؛ اما هیچگاه در برخورد با آنها اخلاق را فراموش نمیکردند. این نوع تعامل ائمه (علیهمالسلام) باید برای جناحها و گروههای امروزی مسلمانان الگو باشد تا در موضعگیریهای جناحی علیه مخالفان خود ادب و احترام را رعایت کنند.
ج ـ تفاوتهای عصر ائمه (علیهمالسلام) با دوران امروز
دوران ائمه (علیهمالسلام) با عصر امروز تفاوتهای اساسی دارد. همین تفاوتها باعث شده است تا نوع سخنگفتن دو عصر نیز متفاوت باشد. عاملهای مختلف و متعددی در ایجاد این تفاوتها نقش دارد که به بعضی از این تفاوتها اشاره میکنیم.
تفاوت در مقتضیات
مقتضیات عصر ائمه (علیهمالسلام) به دلیلهای زیر با دوران حاضر تفاوت دارد:
الف ـ کمبودن جمعیت مسلمانان؛
ب ـ وابستگی و محدودیت سرزمینهای اسلامی؛
ج ـ نزدیکبودن مسلمانان به عصر پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛
د ـ کمبود آگاهی و بیسوادبودن مردم؛
ه ـ نبود امکان برای گسترش سریع اطلاعات و دانش؛
و ـ نبودن تهدیدیهای جدی و انتحاری برای اسلام.
تفاوت رفتار و گفتار
در آن دوران، ائمه (علیهمالسلام) باتوجهبه درک، اعتقادها، احساسها و نیازهای جامعهی آن زمان امر و نهی میکردند. درزمینهی انسجام اسلامی نیز بیان ائمه (علیهمالسلام) با امروز متفاوت بود. بهطور قطع، حکمت بسیاری از رفتارها و گفتارهای ائمه (علیهمالسلام) برای ما مجهول است؛ اما گاهی در متنهای تاریخی به نکتههایی برمیخوریم که بیانگر توجه ائمه (علیهمالسلام) به انسجام اسلامی و تعامل با مخالفان است. برای نمونه میتوان به این موردها اشاره کرد:
1 ـ تعاملداشتن امام علی (علیهالسلام) با خلفای زمان خود؛
2 ـ صلحکردن امام حسن (علیهالسلام) با معاویه؛
3 ـ امام هفتم (علیهالسلام) در روز عید نوروز، به دستور منصور دوانیقی، روی تخت مینشست و به مراجعان پاسخ میداد؛[10]
4 ـ قبول ولایت عهدی مأمون توسط امام رضا علیهالسلام؛
5 ـ ازدواجکردن امام جواد (علیهالسلام) با امالفضل، دختر مأمون.
تفاوت در شدت ضرورت انسجام
انسجام و هوشیاری اسلامی در این دوران، درمقایسهبا زمان ائمه (علیهمالسلام)، ضرورت بیشتری پیدا کرده است؛ زیرا همهی دشمنان اسلام فعال شدهاند تا اسلام را نابود کنند و این تهدیدها در دوران ائمه (علیهمالسلام) چندان شدید نبود.
فصل سوم
برداشتهای انسجامی از حدیثهای اخلاقی امامان معصوم (علیهمالسلام)
امامان معصوم (علیهمالسلام)، در عمل و گفتار خویش، بر آداب اجتماعی و اخلاق اسلامی تأکید داشتند. بعضی از موضوعهای اخلاقی کاربرد انسجامی نیز دارد؛ برای مثال وقتی در حدیثی لعن مسلمان نهی میشود، یکی از مفهومهای آن این است که دو مسلمان نباید با هم بجنگند؛ هنگامیکه لعن مسلمانان جایز نیست، کشتن، غارت اموال، هتکحرمت و... آنان نیز بهطورقطع جایز نیست. بهدیگرسخن، مقتضای حدیثهای اخلاقی فراخوانی مسلمانان به همزیستی مسالمتآمیز و انسجام اسلامی است. درادامه، به نمونههایی از موضوعهای اخلاقی اشاره میکنیم که کاربرد دوگانه دارند و لزوم انسجام اسلامی از اولویتهای آنهاست.
1 ـ آداب معاشرت
«آداب معاشرت» یکی از اخلاقهای دینی است که عالمان بسیاری به آن پرداختهاند. امامان معصوم(علیهمالسلام) حدیثهای متعددی دربارهی تعامل و رفتار مسلمان با همنوعان خود دارند. این حدیثها در کتابی با نام «کتاب العشره» جمع شده است. حدیثها به مسلمانان توصیه میکند که با برادران دینی خود همزیستی مسالمتآمیز و معاشرت مطلوب داشته باشند. در ادامه، به حدیثهایی دراینزمینه اشاره میکنیم:
منبعهای شیعه
در منبعهای شیعه حدیثهای متعددی وجود دارد که حسن معاشرت با دیگران را سفارش میکند؛ مانند:
اباعبداللّه (علیهالسلام ) فرموده است:
«عَلَیْکُمْ بِالصَّلَاةِ فِی الْمَسَاجِدِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ لِلنَّاسِ وَ إِقَامَةِ الشَّهَادَةِ وَ حُضُورِ الْجَنَائِزِ»، در مسجدهای مسلمانان نماز بخوانید، با مخالفان حسن همجواری داشته باشید، در شهادت و تشیع جنازههای آنان حاضر شوید.[11]
اباعبداللّه (علیهالسلام) فرموده است:
«کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ قَالَ فَقَالَ تُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَیْهِمْ وَ تُقِیمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ وَ تَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ تَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ»، از امام (علیهالسلام) درمورد ارتباط با مخالفانی که از اقوام ما است یا اینکه با آنان برخورد داریم پرسیدم. امام (علیهالسلام) فرمود: امانتهای آنها را برگردانید، در شهادتها، عیادت و تشییعجنازههایشان حاضر شوید.[12]
اباعبدالله (علیهالسلام) میفرماید:
«أَمَا یَسْتَحْیِی الرَّجُلُ مِنْکُمْ أَنْ یَعْرِفَ جَارُهُ حَقَّهُ وَ لَا یَعْرِفَ حَقَّ جَارِهِ؟»، آیا خجالت نمیکشد کسی که مخالفان حق همسایگی او را ادا میکنند؛ اما او دراینزمینه کوتاهی میکند؟[13]
ایشان فرموده است:
«تَنْظُرُونَ إِلَى أَئِمَّتِکُمُ الَّذِینَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ فَتَصْنَعُونَ مَا یَصْنَعُونَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَیَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ یَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ وَ یُقِیمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ وَ یُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَیْهِمْ»، از امام (علیهالسلام) درمورد روابط با مخالفان پرسیدم؛ امام فرمود: دراینزمینه به امامان خود اقتدا کنید که آنان از مخالفان عیادت میکنند، در تشیعجنازههایشان حاضر میشوند، شهادت میدهند و رد امانت کنند.[14]
اباعبداللّه (علیهالسلام) فرموده است:
«صِلُوا عَشَائِرَکُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِیثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا جَعْفَرِیٌّ فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کَانَ عَلَى غَیْرِ ذَلِکَ دَخَلَ عَلَیَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ»، با نزدیکان خود، ولو آنکه از مخالفان باشد، ارتباط داشته باشید؛ در تشییع جنازه، عیادت، ادای امانت، راستگویی، ورع و حسن خلق پیشقدم باشید که اگر اینطور باشید میگویند او «جعفری» است و من خوشحال میشوم و اگر غیر از این باشد باز هم میگویند این تربیت جعفری است و من ناراحت میشوم.[15]
اباعبداللّه (علیهالسلام) فرموده است:
«یا شیعَةَ آلِ مُحَمّدٍ، اعلَموا إنَّهُ لَیس مِنّا مَن لَم یَملِک نَفسَهُ عِندَ غَضَبِهِ، وَمَن لَم یُحسِن صُحبَةَ مَن صَحِبَهُ، وَمُخالَقَةَ مَن خالَقَهُ، وَمُرافَقَة مَن رافَقَهُ، وَمُجاوَرَةَ مَن جاوَرَهُ، وَمُمالَحَةَ مَن مالَحَهُ»، از ما نیست کسی که غضب خود را کنترل نکند و اهل همسایهداری، اخلاق، مصاحبت و سازش نباشد.[16]
امام صادق (علیهالسلام) پس از سفارشهای لازم برای شیعیان، دربارهی نحوهی تعامل با مخالفان، به نقل از پدر بزرگوارشان، میفرماید:
«أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ شِیعَتِنَا کَانَ یَکُونُ فِی الْحَیِّ فَتَکُونُ وَدَائِعُهُمْ عِنْدَهُ وَ وَصَایَاهُمْ إِلَیْهِ فَکَذَلِکَ أَنْتُمْ فَکُونُوا»، شیعیان واقعی ما مرجع مخالفان بودند در امانتها و وصیتهایشان؛ امانتها و وصیتها را به آن میسپردند، شما هم اینطور باشید.[17]
منبعهای سنی
آنچه برای آداب اجتماعی در منبعهای شیعه ذکر شد، در منبعهای سنی نیز وجود دارد. در حدیثهای متعددی که اهل سنت روایت کردهاند، به حسن همجواری، تعامل با دیگران و سازش با مردم تأکید شده است.
2 ـ مدارا با دیگران
در منبعهای گوناگون شیعه و سنی به مدارا و سازش با دیگران اشاره شده است. کارایی این صفت پسندیده درمورد انسجام اسلامی این است که اگر مسلمانی روحیهی تعامل و سازش با دیگران را داشته باشد، هیچگاه با مسلمانی دیگر جنگ و درگیری نخواهد داشت؛ زیرا کسی که بنا دارد با مردم مدارا کند، بهطورقطع تفرقه راه نمیاندازد و دست خود را به خون کسی آغشته نمیکند. درادامه، به حدیثهایی دراینزمینه اشاره میکنیم:
منبعهای شیعه
رسولاللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«أَمَرَنِی رَبِّی بِمُدَارَاةِ النَّاسِ کَمَا أَمَرَنِی بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ»، خداوند مرا به سازش با مردم امر کرده است؛ همانطورکه به ادای واجبها امر کرده است.[18]
«دارِ خَلقی»، با بندگان من مدارا کن.[19]
«مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِیمَانِ»، سازش با مردم نصف ایمان است.[20]
امام علی (علیهالسلام) فرمودهاند:
«رَأْسَ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مُدَارَاةُ النَّاسِ»، [21]
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«إِیَّاکُمْ وَ مُعَادَاةَ الرِّجَالِ»، به دنبال دشمنی با مردم نباشید.[22]
«سَلَامَةُ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا فِی مُدَارَاةِ النَّاسِ»، سلامتی دین و دنیا سازش با مردم است.[23]
«سَلَامَةُ الْعَیْشِ فِی الْمُدَارَاةِ»، سلامتی زندگی در تعامل با مردم است.[24]
منبعهای سنی
در منبعهای اهل سنت نیز روایتهای زیادی برای مدارا با دیگران آمده است که به یک نمونهی آن اشاره میکنیم. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«مُدَارَاةُ النَّاسِ صَدَقَةٌ»، سازش با مردم ثواب صدقه دارد.[25]
3 ـ اصلاح بینالناس
اگر بین مسلمانان کدورت و ناراحتی پیدا شد، مسلمانان دیگر وظیفه دارند آنها را آشتی دهند و از ادامهی جدایی آن دو جلوگیری کنند. کسی که میخواهد ثواب اصلاح بینالناس را بهدست آورد، باید نخست از ایجاد اختلاف بین مسلمانان و جنگیدن با آنها اجتناب کند. درادامه، به حدیثهایی دراینزمینه اشاره میکنیم.
منبعهای شیعه
در منبعهای شیعه حدیثهای زیادی وجود دارد که به صلح بین مردم اشاره میکند و بهترین قدم را قدمی میداند که در این راه برداشته شود.
امام علی (علیهالسلام) ضمن سفارش به اصلاح ذاتالبین و فضیلت آن فرموده است:
«إِصْلَاحُ ذَاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ»، ثواب اصلاح بین مردم از یک سال نماز و روزه بالاتر است.[26]
امام صادق (علیهالسلام) فرموده است:
«صَدَقَةٌ یُحِبُّهَا اللَّهُ إِصْلَاحٌ بَیْنَ النَّاسِ»، یکی از صدقههایی که خدا دوست دارد، اصلاح بین مردم است.[27]
منبعهای سنی
رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«کُلَّ یَوْمٍ تَطْلُعُ فیه الشَّمْس: تعدِلُ بیْن الاثْنَیْنِ صدَقَةٌ»، هر روزی که با اصلاح بین مردم آغاز شود ثواب صدقه دارد.[28]
«أفضلُ الصَّدَقَةِ إِصْلاحُ ذاتِ البَیْنِ»، بهترین صدقهها اصلاح ذات البین است.[29]
«ما عَمَلَ اِبن آدم شِیْئاً أَفْضَلُ مِنَ الصَّلَاةِ و صَلَاحُ ذَاتِ الْبَیْنِ»، هیچ عملی بهتر از نماز و اصلاح ذات البین نیست.[30]
4 ـ حرمت لعن مسلمان
یکی از آداب اسلامی این است که مسلمانان نباید با زبان خود به دیگران بیاحترامی و آنها را لعن کنند. در حدیثهای متعددی مسلمانان از لعن دیگران نهی شدهاند. یکی از اموری که امروزه در جامعههای اسلامی مشاهده میشود لعن و نفرین همدیگر است. این رویه با حدیثها و آداب دینی سازش نداردو سبب گسستن انسجام اسلامی میشود. درادامه، به حدیثهایی در این زمینه اشاره میکنیم:
منبعهای شیعه
ابیعبداللّه (علیهالسلام) فرموده است:
«إِنَ اللَّعْنَةَ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ صَاحِبِهَا تَرَدَّدَتْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الَّذِی یُلْعَنُ فَإِنْ وَجَدَتْ مَسَاغاً وَ إِلَّا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَ کَانَ أَحَقَّ»، اگر کسی را لعنت کنی، درصورتیکه آن لعن وجه شرعی نداشته باشد، دوباره به صاحب لعن برمیگردد.[31]
رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«مَنْ لَعَنَ شَیْئاً لَیْسَ لَهُ بِأَهْلٍ رَجَعَتِ اللَّعْنَةُ عَلَیْهِ»، کسی که شخصی را لعنت میکند، اگر وجه شرعی نداشته باشد، آن لعن به خودش برمیگردد.[32]
منبعهای سنی
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«لا یَکوُن اللعّانون شُفَعاءَ و لا شُهَداءُ یَومَ القیامَة»، کسانی که ورد زبانشان لعنت است، در روز قیامت جزو شهیدان و شفیعان نخواهد بود.[33]
«لَعْنُ الْمُؤْمِنِ کَقَتْلِهِ»، لعنکردن مؤمن مثل کشتن اوست.[34]
5 ـ حرمت سب مسلمان
همهی کسانی که دوست دارند آداب دینی را رعایت کنند، باید از سب دیگر مسلمانان اجتناب کنند. کسی که از سب مسلمان اجتناب کند، بهطورطبیعی با هیچ مسلمانی نخواهد جنگید و همیشه درصدد انسجام مسلمانان و زندگی مسالمتآمیز خواهد بود. درادامه، به حدیثهایی دراینزمینه اشاره میکنیم.
منبعهای شیعه
علی (علیهالسلام) فرموده است:
«إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ»، من دوست ندارم که شما اهل سب باشید.[35]
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«مَنْ سَبَّنِی فَاقْتُلُوهُ وَ مَنْ سَبَ أَصْحَابِی فَقَدْ کَفَرَ»، کسی که مرا سب کند، اور را بکشید. کسی که اصحاب مرا سب کند، کافر است.[36]
«مَنْ سَبَ أَصْحَابِی فَاجْلِدُوهُ»، کسی که اصحاب مرا سب کند، او را تازیانه بزنید.[37]
امام علی (علیهالسلام) میفرماید که بهجای سب مخالفان این دعاها را بگویید:
«اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمائَنا وَ دِمائَهُمْ وَ اَصْلِحْ ذاتَ بَیْنِنا وَ بَیْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلالَتِهِمْ حَتَّى یَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ، وَ یَرْعَوِیَ عَنِ الْغَیِّ وَ الْعُدْوانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ»، خدایا خون ما و آنها را حفظ کن، خدایا بین ما را اصلاح کن، خدایا گمراهان ما را از ضلالت باز دار تا جاهلان حق را بشناسند و آنان که اصرار بر دشمنی دارند باز گردند.[38]
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در پاسخ به شخصی که از آن او نصیحت خواسته بود فرمودند:
«لَا تَسُبُّوا النَّاسَ فَتَکْسِبُوا الْعَدَاوَةَ لَهُمْ»، مردم را سب نکنید که دشمنیها را زیاد میکند.[39]
ایشان همچنین فرموده است:
«أُوصِیکَ أَنْ لَا تُشْرِکَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لَا تَعْصِ وَالِدَیْکَ وَ لَا تَسُبَّ النَّاسَ الْخَبَرَ»، سفارش میکنم تو را که به خدا شرک نورزی، والدین خود را نافرمانی نکنی، و مردم را سب ننمایی.[40]
منبعهای سنی
رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«سبکردن مسلمانان مانند آمادهشدن برای کشتن اوست».[41]
«سِبَابُ الْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ وَ قِتَالُهُ کُفْرٌ»، سب مؤمن فسق است و قتل او کفر.[42]
6 ـ حرمت اخذ سلاح بر ضد مسلمان
اگر کسی اسلحه در دست بگیرد تا با برادر مسلمان خود بجنگد، فعل حرامی مرتکب شده است. اگر جامعهی اسلامی به آداب دینی مقید باشد و مسلحشدن درمقابل همدیگر را حرام بداند، بهطورقطع در این جامعه روح انسجام و همزیستی مسالمتآمیز حاکم میشود. درادامه، به حدیثهایی دراینزمینه اشاره میکنیم:
منبعهای شیعه
رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«إِذَا الْتَقَى الْمُسْلِمَانِ بِسَیْفِهِمَا عَلَى غَیْرِ سُنَّةٍ فَالْقَاتِلُ وَ الْمَقْتُولُ فِی النَّارِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا الْقَاتِلُ فَمَا بَالُ الْمَقْتُولِ قَالَ لِأَنَّهُ أَرَادَ قَتْلًا»، اگر دو مسلمان با اسلحه رودرروی هم قرار بگیرند، هر دو اهل جهنم هستند؛ زیرا یکی از آنها باید کوتاه میآمد و از این صحنه خارج میشد؛ اما هر دو مقابل هم ایستادند و جنگیدند.[43]
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ریختن خون دیگران را بهشدت نفی میکنند و در فلسفهی تحریم آن میفرمایند:
ریختن خون دیگران تبعات جبرانناپذیری را بهدنبال دارد.[44]
منبعهای سنی
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«لَا یَحِلُ لِمُسْلِمٍ أَنْ یُرَوِّعَ مُسْلِماً»، جایز نیست مسلمانی مسلمان دیگر را بترساند.[45]
«لا تُرَوِّعُوا المسلِمَ فَإِنَّ رَوعَةَ المسلِمِ ظُلمٌ عَظیمٌ»، مسلمانی را نترسانید که ترساندن مسلمان ظلم عظیم است.[46]
«مَنْ أَخَافَ مُؤْمِنًا بِغَیْرِ حَقٍّ کَانَ حَقَّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ لا یُؤَمِّنَهُ مِنْ أَفْزَاعِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ»، کسی که مؤمنی را بترساند سزاوار است که خداوند او را از ترسهای روز قیامت ایمن نگرداند.[47]
«مَنْ أشارَ إلَى أخیهِ بِحَدِیدَة، فَإنَّ المَلائِکةَ تَلْعنُهُ»، کسی که با اسلحه به برادر مسلمان خود اشاره کند، ملائکه او را لعنت میکنند.[48]
«إِذَا الْتَقَى الْمُسْلِمَانِ بِسَیْفِهِمَا فَالْقَاتِلُ وَ الْمَقْتُولُ فِی النَّارِ»، هرگاه دو مسلمان با اسلحه مقابل هم قرار بگیرند، قاتل و مقتول هر دو اهل جهنمند.[49]
7 ـ حرمت کافرخواندن مسلمان
هیچ مسلمانی حق ندارد مسلمان دیگر را کافر خطاب کند. کسی نمیتواند مسلمانی را کافر بنامد که زبان او به شهادتین متبرک شده است و خداوند و آداب دین را قبول دارد. اتهام کفر برای مسلمان جرم بسیار سنگینی است و پیشوایان دینی چنین کاری را بهشدت منع کردهاند.
رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«اذا قالَ الرَجلُ لِاَخیِهِ یا کافَر فَهُوَ کَقَتْله»،[50] اگر کسی برادر مسلمان خود را کافر خطاب کند، مثل این است که او را به قتل برساند.
8 ـ تقیه
تقیه دوروئی و نفاق نیست؛ بلکه بهترین گزینه است برای اجتناب از تفرقه میان مسلمانان. طبق این نظریه، برای آنکه اتحاد مسلمانان بهم نخورد، میتوان ظاهر اعمال عبادی را تغییر داد. کاربرد تقیه در انسجام اسلامی این است که مسلمانان وظیفه دارند از اعمالی بپرهیزندکه رابطهی آنها را خدشهدار میکند و اگر مسلمانی به مذهب دیگری اعتقاد دارد، برای حفظ انسجام اسلامی، تقیه میکند؛ زیرا حفظ انسجام اسلامی بر هر امری تقدم دارد. به حدیثهایی دراینزمینه توجه کنید:
منبعهای شیعه
در وسائل الشیعه - جلد 16، صفحه 254 - بابی وجود دارد با نام «وُجُوبِ کَفِ اللِّسَانِ عَنِ الْمُخَالِفِینَ وَ عَنْ أَئِمَّتِهِمْ مَعَ التَّقِیَّةِ»؛ در این باب حدیثهای بسیار زیادی روایت شده است؛ ازجمله:
ابیعبداللّه (علیهالسلام) میفرماید:
«مَا أَیْسَرَ مَا رَضِیَ النَّاسُ بِهِ مِنْکُمْ کُفُّوا أَلْسِنَتَکُمْ عَنْهُمْ»، چه آسان است آنچه که رضایت مخالفان شما را جلب میکند: زبان خود را از بدگویی مخالفان باز دارید و از تقیه بهره ببرید.
ابیعبداللّه (علیهالسلام) میفرماید:
«مُعَانَدَةُ الْأَعْدَاءِ فِی دَوْلَاتِهِمْ وَ مُمَاظَّتُهُمْ فِی غَیْرِ تَقِیَّةٍ تَرْکُ أَمْرِ اللَّهِ»، جنگیدن با مخالفان مسلمان و تلاش برای سقوط دولت آنها و عدم استفاده از تقیه، بهمعنای نادیدهگرفتن اوامر خداست.[51]
ابوعبداللّه (علیهالسلام) میفرماید:
«إِنَّ تِسْعَةَ أَعْشَارِ الدِّینِ فِی التَّقِیَّةِ وَ لَا دِینَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ...»، نُه دهم دین در تقیه است، کسی که اهلتقیه نیست دین ندارد.[52]
امام صادق (علیهالسلام) فرموده است:
«مَنُ لَم تَکُن لَهُ تَقِیَّةُ وضَعَهُ اللّه»، کسی که تقیه ندارد خداوند او را خوار میگرداند.[53]
ابیعبداللّه (علیهالسلام) میفرماید:
«اتَّقُوا عَلَى دِینِکُمْ فَاحْجُبُوهُ بِالتَّقِیَّةِ فَإِنَّهُ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ»، دین خود را با تقیه حفظ کنید. کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد.[54]
ابیعبداللّه (علیهالسلام) میفرماید:
«انَّما جُعِلَتِ التَّقِیَّةُ لِیُحقَنَ بِهَا الدَّم»، تقیه برای آن قرار داده شده است تا خون مسلمان نریزد.[55]
منبعهای سنی
اگرچه حدیث دربارهی تقیه، در منبعهای اهل سنت، بهگستردگی منبعهای تشیع نیست؛ اما باتوجهبه آنکه در صدر اسلام نیز بحث تقیه مطرح بوده و آیههایی دراینزمینه نازل شده است (آیهی 28 غافر
و 106 نحل) که بهیقین اهل سنت هم تقیه را قبول دارند. تقیه علاوهبر امری شرعی، امری عقلی نیز است؛ زیرا عقل میگوید هنگام تعارض دو مصلحت، هر کدام مهمتر است را مقدم بدار. اگر مصلحت حفظ اسلام و وحدت مسلمانان با مصلحت عبادتی خاص مقایسه شود، بهیقین حفظ اسلام مهمتراست.
9 ـ حسن خلق
یکی از آداب دینی «حسن خلق» است. مفهوم این اخلاق دینی این است که با مسلمانی دیگر برخورد مناسب داشته باشیم و با اخلاق خوب و گشادهرویی با دیگران رفتار کنیم. لازمهی حسن خلق و دوستی با دیگران اجتناب از نزاع و احترام متقابل است. به حادیثهایی دراینزمینه توجه کنید:
منبعهای شیعه
ابیعبداللّه (علیهالسلام) میفرمایند:
«خَالِطُوا النَّاسَ، وَ آتُوهُمْ وَ أَعِینُوهُمْ، وَ لَا تُجَانِبُوهُمْ، وَ قُولُوا لَهُمْ کَمَا قَالَ اللَّهُ: وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً». با مسلمانان معاشرت داشته باشید، به همدیگر کمک کنید، گوشهگیر نباشید، با آنها به نیکی و اخلاق خوش صحبت کنید.[56]
منبعهای سنی
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«مَا مِنْ شَیْءٍ أَثْقَلَ فِی الْمِیزَانِ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ»، هیچ چیزی در ترازوی میزان سنگینتر از حسن خلق نیست.[57]
«البِرُّ حُسْنُ الخلُق»، کسی که اخلاق حسنه دارد از نیکوکاران است.[58]
10 ـ حرمت و منزلت مسلمان
براساس نظر اسلام، هر شخص مسلمان نزد خداوند منزلت و قداست دارد؛ بنابراین باید به مقام معنوی او توجه کرد و نباید به او بیحرمتی و توهین کرد.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«کُلُ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ دَمُهُ وَ مَالُهُ وَ عِرْضُهُ»، خون، مال و عِرض مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است.[59]
«المُسْلِمُ أَخُو المُسْلِم، لا یظْلِمُه و لایخْذُلُه و لایَحْقَره»، مسلمان برادر مسلمان است، به او ظلم نمیکند و او را خوار و حقیر نمیگرداند.[60]
«مَنْ صَلّی الصُبحَ فَاِنَهُ فی ذِمة اللّه فَمَن قَتَله طَلَبَهُ اللّهَ حتی یَکبه فی النارِ عَلی وَجهه»، کسی که نماز صبحی را بهجا آورد، مسلمان بوده و در ذمهی خداوند است؛ اگر کسی او را بکشد خداوند انتقام او را مطالبه میکند و قاتل را در آتش مجازات میسازد.[61]
11 ـ شادکردن مسلمان
اگر کسی مسلمانی را خوشحال کند، خداوند برای او پاداش خیر عنایت میکند. همان اندازه که خوشحالکردن مسلمان ثواب دارد، ناراحتکردن او نیز عذاب دارد. به حدیثهایی دراینزمینه توجه کنید:
منبعهای شیعه
اباعبداللّه (علیهالسلام) میفرمایند:
«أَیُّمَا مُسْلِمٍ لَقِیَ مُسْلِماً فَسَرَّهُ سَرَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»، هر مسلمانی که مسلمان دیگر را خوشحال کند، خدا او را خوشحال میگرداند.[62]
«مِمَّا یُحِبُ اللَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ إِدْخَالَ السُّرُورِ عَلَى الْمُسْلِمِ»، یکی از چیزهایی که خداوند دوست دارد ادخال سرور بر مسلمانان است.[63]
منبعهای سنی
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است:
«مَنْ لَقِیَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ بِمَا یُحِبُّ لِیَسُرَّهُ بِهِ سَرَّهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»، کسیکه برادر مسلمان خود را مسرور میگرداند، خداوند در قیامت او را مسرور میگرداند.[64]
«إنَّ مِنَ موُجِباتِ المَغْفرة إِدْخالُ السُّرورِ عَلى أَخِیک المؤمن»، یکی از موجبات آمرزش خداوند ادخال سرور بر مسلمان است.[65]
نتیجه
از مجموع بحثهایی که در این مقاله عرضه شد چنین نتیجه میگیریم که کتاب، سنت و عقل بر انسجام اسلامی تأکید دارند. علاوهبر حدیثهای صریحی که دراینزمینه وجود دارد و مسلمانان را به وحدت و همدلی فرا میخواند، در آداب ائمه (علیهمالسلام) نیز میتوان لزوم انسجام اسلامی را دید. مدارا، مصالحه، احترام متقابل، تقیه، حرمت سب، لعن و... تلاشی برای برقراری انسجام اسلامی و صمیمیت دینی است که عقل نیز بدان حکم میکند.
منابع و مأخذ
1 ـ ابن ماجه قزوینی، السنن.
2 ـ ابی داوود، السنن.
3 ـ بخاری، الصحیح.
4 ـ ترمذی، الجامع.
5 ـ تمیمی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366.
6 ـ شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، انتشارات رضی، قم، 1363 .
7 ـ طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الانوار، کتابخانهی حیدریه نجف، 1385 قمری.
8 ـ طوسی، التهذیب، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 10، 1365 .
9 ـ عاملی، وسائل الشیعه، مکتبة الاسلامیه، تهران، چ 7، 1379 .
10 ـ عبدالعظیم منذری، الترغیب و الترهیب، دارالفکر، بیروت، 1408 قمری.
11 ـ علی بن ابیبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، دارالفکر، بیروت، 1414 قمری.
12 ـ مسلم، الصحیح.
13 ـ نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آلالبیت علیهمالسلام، قم، 1407 قمری.
14 ـ نووی، ریاض الصالحین، دارالرائد العربی، بیروت، بیتا.
15 ـ الکتب الستة، دارالسلام، عربستان، 1421 قمری.
پی نوشت ها:
[1]به نقل از سایت دفتر مقام معظم رهبرى.
[2] سورهی آلعمران، آیهی 103
[3] سورهی حجرات، آیهی 10
[4] سورهی شورى، آیهی 13
[5] مشکاة الانوار، ص 189.
[6] الترغیب و الترهیب، ص 454 .، مفردات ألفاظ القرآن، ص 306. .
[7] صحیح مسلم، حدیث 6534.
[8] الترغیب الترهیب، ص 457 و نهج الفصاحة، ص 747.
[9] همان، ص 406 و التوحید، ص 461.
[10] مفاتیح الجنان، اعمال عید نوروز.
[11] کافى، ج 2، ص 635.
[12] همان.
[13] همان.
[14] همان.
[15] مستدرک، ج 8 ، ص 312 .
[16] همان، ص 636.
[17] مستدرک، ج 8 ، ص 311.
[18] وسائل، ج 12، ص 200.
[19] همان.
[20] همان.
وسائل الشیعه، ج 12، ص 200. [21]
[22] همان.. غرر الحکم، ص 445 .
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 445. [23]
[24] همان.
[25] مجمع الزوائد، ص 38 و روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 2، ص 379.
[26] مشکاة الانوار، ص 191 ، بحار الانوار، ج 42، ص 199...
[27] مجموعه ورام، ج 2، ص 177 و بحار الأنوار، ج 73، ص 43.
[28] مجمع الزوائد، ص 97 .
[29] همان، ص 479 و نهج الفصاحة، ص 231.
[30] همان، ص 488 و همان، ص 701.
[31] وسائل الشیعة، ج 12، ص 301.
[32] همان، ج 9 ، ص 136 .، بحارالانوار، ج 57، ص 1..
[33] جامع ترمذى، ص 469 و دلائل الصدق لنهج الحق، ج 4، ص 148.
[34] ریاض الصالحین، ص 140 و مجمع البحرین، ج 6، ص 309.
[35] نهج البلاغه، ص 323، خطبهی 206.
[36] جامع الاخبار، ص 160.
همان.[37]
[38] نهج البلاغه،خ 206، 197 و غررالحکم و دررالکلم، ص 123.
[39] وسائل الشیعه، ج 12، ص 297.
[40] مستدرک، ج 15 ، ص 187.
[41] الترغیب الترهیب، ص 466 .
[42] صحیح بخارى، حدیث 4460 ، سنن ابنماجه، حدیث 3939 و وسائلالشیعه، ج 12، ص 278.
[43] التهذیب، ج 6 ، ص 174 ، وسائلالشیعه، ج 15، ص 148.
[44] مستدرک، ج 11، ص 120.
[45] . الترغیب و الترهیب، ج 3 ، ص 483 . نهجالفصاحه، ص 680.
[46] همان.
[47] همان و نهجالفصاحه، ص 762.
[48] . صحیح مسلم، حدیث 6666 .
[49] همان و الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف / ج2 / 375 / ص : 373.
[50] .الترغیب و الترهیب، ص 465 .
[51] کافى، ج 2 ، ص 169.
[52].. من لایحضر، ج 2 ، ص 305 ، الکافی، ج 2، ص 217.
همان.[53]
[54] کافى، ج 2 ، ص 217.
همان.[55]
[56] مستدرک، ج 8 ، ص 318 و الأصول الستة عشر، ص 245.
[57] . سنن ابى داوود، حدیث 4799 ، وسائلالشیعه، ج 12، ص 148.
[58] . ریاض الصاحین، ص 213 .نهجالفصاحه، ص 375.
[59] معجم ابنماجه، حدیث 3933 ، منیه المرید، ص 326.،.
[60] الترغیب الترهیب، ج 3 ، ص 610 .
[61] سنن ابنماجه، حدیث 3946 .
[62] وسائل، ج 16، ص 350.
[63] مستدرک، ج 12 ، ص 396.
[64] . الترغیب و الترهیب، ج 3 ، ص 394 .
[65] . همان، ص 394 .